بعد از ماه ها تأخیر ، تغییر و عدم اطمینان ، زمان آن فرا رسیده است که اصل کریستوفر نولان در سراسر جهان دیده شود. پس از تعطیلی اجباری سینماها به دلیل همه گیر شدن ویروس کرونا در جهان ، تنت به عنوان اولین نسخه اصلی استودیویی برای "نجات سینما" انتخاب شده است. اما سوال مهم این است: آیا این تریلر جاسوسی ارزش سر و صدا دارد یا نه؟

پرداختن به این جهان های موازی در فیلم های نولان کارکردهای مختلفی دارد. علاوه بر اینکه افتتاح هرکدام از این جهان ها در قلب فیلم نوعی تعجب و شوک برای مخاطب به همراه دارد ، نولان نیز از این الگو به عنوان یک قاعده ثابت در فیلم های خود استفاده می کند. در این بیانیه ، من قانون را به طور خلاصه بیان می کنم: "شکار به یک شکارچی تبدیل می شود یا برعکس". رد این گفته را می توان در همه فیلم های او یافت.

 

رویکرد علم به مشکلات از نظر هنری ساده شده است. همانطور که علم با اطمینان و تردید به سوالات انسان گرایانه و وجودی پاسخ می دهد ، هنر نیز اعتماد به نفس خود را سلب می کند و دائماً در پاسخ به سوالات قدیمی س questionsالات جدیدی را مطرح می کند. س Quesالاتی که مهمتر از پاسخ هستند ، و جواب حقه بازی می کند ، حتی اگر "من نمی دانم" بزرگ است.

 

با تمام این تفاسیر ، بینندگان در نیمه اول فیلم سعی می کنند ضمن درک داستان تنت ، با شخصیت ها ارتباط برقرار کنند. حتی وقتی بیننده از رسیدن به این اهداف ناامید شود ، به احتمال زیاد Tint را عملکرد ضعیف و حتی ناامیدکننده می خواند. کریستوفر نولان این را قطعاً می دانست ، بنابراین فیلمنامه را ورق زد و در معرض خطر زیادی ، تماشاگران را در نیمه اول فیلم تنها گذاشت تا بیننده بتواند با درک داستان و حتی رابطه با قهرمان داستان دست و پنجه نرم کند. تنت نیمه دوم داستان را به نمایش می گذارد. وقتی واشنگتن ، به عنوان یک قهرمان ، می خواهد برای نجات کسی تصمیمی فاجعه بار بگیرد ، حتی فکر نمی کند که روزی تغییر در عنصر "موقتی" بهانه ای برای شروع جنگ باشد. این نیز نوعی جنگ جهانی است.

 

در Memento ، ابتدا مردی با ما همراه می شود که همسرش را از دست داده و یک قربانی است. اما در پایان فیلم ، شخص دیگری را به او معرفی می کنیم. در بی خوابی ، افسر پلیس که به دنبال قاتل است ناگهان موقعیت خود را تغییر می دهد و اکنون باید مراقب باشد که شکار نشود. نولان از همین قاعده در فیلم های محبوب خود استفاده می کند. وقتی شخصیت ظاهرا جوکر زندانی و به عنوان طعمه اسیر می شود ، ناگهان همه را به طعمه خود تبدیل می کند. یا شخصیت بن در ابتدای The Dark Night Rises ، به عنوان گروگان هواپیما معرفی می شود ، اما کنترل بازی را خودش به دست می گیرد.

به هر حال نویسنده جاسوسی دیجیتال ایان سندول در مقاله خود سعی کرد به س questionsالات مختلف مخاطبان فیلم Tenet پاسخ دهد. نیازی به گفتن نیست که اگر فیلم جدید کریستوفر نولان را تماشا نکرده اید ، از خواندن ادامه این مقاله خودداری کنید. حال ، اگر فیلم را تماشا کرده اید و س variousالات مختلفی در ذهن شماست ، با انتهای این مقاله همراه باشید و بدانید که این یک اسپویلر کامل فیلم است!

 

شاید استفاده از اصطلاح "سینمای کریستوفر نولان" برای فیلم های او خیلی زود باشد ، زیرا داشتن یک سالن سینما مانند استفاده از زمان ، ویرایش موازی و بازی های زمان بندی بیش از چند انگیزه ساده طول می کشد. نویسنده. اینکه نویسنده چگونه نویسنده می شود و کارگردان برای تبدیل شدن به چه نویسنده ای به چه موادی احتیاج دارد جای بحث ندارد اما به زبان ساده است. نویسنده به شخص یا اشخاصی گفته می شود که ناخودآگاه در خلق مفاهیم و جهان یک اثر زبانی درونی و جهانی تعریف می کنند و از الفبای همان زبان برای بازتاب جهان پیرامون خود استفاده می کنند.

 

نولان یک بار گفت که او عاشق فیلم های جیمز باند است و یکی از منابع الهام برای خلق Tenet جیمز باند بود. صرف نظر از ترکیباتی که نولان برای خلق تنت استفاده کرده است ، اگر بدون چنین پس زمینه ای به تنت نگاه کنیم ، این فیلم به نظر می رسد یکی از ماجراهای جدید جیمز باند در قرن بیست و یکم باشد. چون همه مشخصه های یک فیلم معمولی جیمز باند را دارد. جلوگیری از جنگ در کلاس جهانی ، دشمنان در جبهه روسیه ، زنی که نقشی اساسی دارد و شخصیت های اصلی شخصیت اول فیلم که دنیا را نجات داد. تنت رسما یک فیلم جیمز باند است. تنها تفاوت این است که جیمز باند نولان از اتفاقات بدی که هرگز رخ نداده جلوگیری می کند! تنت به جای تمرکز بر "سفر در زمان" ، بر "معکوس کردن زمان" تمرکز دارد. با این توصیفات ، نولان مانند سایر کارهای قبلی خود شیطنت هایی را در فلسفه وجود و جهان در فیلم شما به ارمغان آورده است. با این تفاوت که این شیطنت هایی مثل Inception و Prestige دیگر در زیر متن فیلم نیست. به احتمال زیاد نولان در حال بازی تنت در فیلم است. برای توضیح و تحلیل این داستان باید کمی به عقب برگردیم.

 

درست است که فیلم های اولیه کارگردانانی مانند مارتین اسکورسیزی ، وودی آلن و استیون اسپیلبرگ دارای ویژگی ها و ظرافت هایی است که امروزه در فیلم های آنها دیده می شود ، اما تبدیل این مواد به شخصی سازی زمان زیادی می برد.

 

بسیاری از علاقه مندان به سینمای نولان نگران بودند که هانس زیمر با او در Tenet کار نکند. اما باید بگویم که موسیقی متن فیلم Tenet ساخته لودویگ-گورانسون قطعاً با استانداردهای هانس زیمر مطابقت دارد. در واقع ، این موسیقی کلاسیک نولان ، مفهومی ترین کار نولان است.

 

اما ، به عنوان مثال ، دکوپاژ نهایی تنت اصلاً مرا وادار نمی کند که در مورد اهمیت مرگ نیل فکر کنم. دعوا نمی کند باز هم ، از طریق یک سری گفتگوهای متوالی ، درک با مخاطب باقی می ماند. اگرچه مسیری که نیل در طول فیلم طی می کند و چرخه ای که او برای نجات جان انسان ها بین مرگ و زندگی طی می کند ، گاهی اوقات مهمتر و مهیج تر از مسیر قهرمان داستان است. نیل به عنوان یک شخصیت بالغ ، پتانسیل زیادی برای سکوت در طول وقوع این اتفاق دارد و حتی به کت به عنوان مادرش واکنش نشان نمی دهد ، کاری که نولان از آن استفاده نکرده است. در واقع ، نولان در صحنه های نبرد نهایی بسیار متناسب با روند زمان از نظر نقطه POV برای دو گروه آبی و قرمز متمرکز شده است که هیچ نقص یا صحنه انفجار معکوس وجود ندارد. قابل توجه در پتانسیل های حسی این چرخه زمانی. تاکیدی بر میزان ادعای بیرون آمدن دیالوگ ها از روند داستان وجود ندارد.